جورابی برای جایگزین کردن کفش ها

مرداد که ار زاه می رسد خوشه های طلایی رنگ برنج رخ می نمایاند و برنجکار خوشحال از اینکه دیگر سختی هایش پایان یافته است! اما انگار رنج های برنج کار تمامی ندارد و این بار حیوانات موذی وحشی هستند که بلای جان محصول به جان کِشته اش می شوند. و او ناگزیر می شود تا بار و بُنه خویش بسته و شب را به شب پائی یا همان شُوپِِه در شالیزار خویش به صبح رساند تا زحمت چندین ماهه اش به غارت نرود.اگر چه این سالها شوپه در روستای عالم کلا لفور بسیار کم شده است اما هنوز هم اندک شالیکاران روستا برای حفظ محصول برنج خویش مجبورند تا چند شبی را به کار طاقت فرسای شب پائی بگذرانند.
ماه می تابد، رود است آرام ....
کار شب پا ، نه هنوز است تمام ،
می دَمَد گاه به شاخ ،
گاه می کوبد بر طبل به چوب ....
سایه ای ، این است گُراز ...( نیما یوشیج)
ماجرا بر میگردد به مراسم آش شله قلمکار پزان در عهد ناصرالدین شاهی. آنچه که بیش از هر چیز در این مراسم برای خودنمایی وزرا و رجال سیاسی کاربرد داشت، سبزی پاک کردن بود و بادنجان دور قاب چیدن.در این مراسم عدهای بودند که در امر پخت آش به خودنمایی و چاپلوسی میپرداختند و عدهای که از کار پخت و پز چیزی نمیدانستند، که در صدر آنها صدراعظم بود، دو کار مهم داشتند. اول اینکه بادنجانها را پوست بکنند و دوم اینکه پس از پخته شدن بادنجان، آنها را دور قابهای آش و خورش بچینند.حال در این میان اگر ناگهان شاه به چادر آن فرد ورود میکرد، نهایت دقت و سلیقه را برای چیدن این بادنجانها به دور قاب به کار میبرد تا در نظر شاه خوشتر آید.در هر صورت «بادنجان دور قاب چین» از آن زمان ناظر بود بر افراد چاپلوس و متملق که رفته رفته به شکل ضربالمثل در آمده است.
این روزها دامداران روستای عالم کلا لفور سخت مشغول خرید و ذخیره سازی کاه برنج( که در زبان محلی به آن کَمِل می گویند) هستند.گفتنی است که کار حمل و نقل کمل بسیار دشوار بوده و نبود راه مناسب بین مراتع این امر را دو صد چندان سخت و هزینه بر ساخته است.خشکسالی و کمبود علوفه نیاز دامداران را به کاه برنج امسال بیشتر از سالهای قبل ساخته است این در حالی است که قیمت کاه امسال نسبت به سالهای قبل افزایش یافته است و همین این امر بر مصائب بی شمار دامداران زحمتکش بیش از پیش افزوده است.
جنگل های انبوه و به تبع آن فراوانی چوب موجب گردیده است تا از زمانهای بسیار دور ساخت وسایل چوبی در استان مازندران و روستای عالم کلا لفور رایج باشد .مردم روستای عالم کلا لفور در کنار استفاذه از وسایل فلزی از وسایل چوبی نیز استفاده می نمودند.اگر چه امروزه استفاده از وسایل چوبی بیشتر جنبه تزئینی دارد لکن تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی،بسیار از این وسایل استفاده می شد.گالش ها یا همان دامدارهای آبادی در کنار کارهای دیگرشان با وسایل ابتدائی لیکن با مهارت فوق العاده شان وسایل چوبی زیبا و کاربردی مختلفی خلق می نمودند که هنوز در صندوقچه برخی افراد کهن سال می توان نمونه هایی از این شاهکارهای زیبای بشری را به نظاره نشست.در ذیل به سه مورد از مصنوعات چوبی پُرکاربرد اشاره می نمائیم.
کَچِه:چیزی شبیه به قاشق بود با این تفاوت که سر قاشق بیضوی است اما سر آن گِرد بود و بیشتر از چوب درخت شمشاد ساخته می شد.
پِلاکَر:در واقع همان کف گیر چوبی است که از آن برای کشیدن برنج از دیگ استفاده می شود که همچنان در برخی منازل از آن استفاده می شود.
کِترا:همان ملاقه چوبی است. چیزی شبیه به کچه در اندازه ای بزرگتر و سری گودتر از آن.عمدتا" از آن برای هم زدن آش دوغ استفاده می شود تا آش دوغ ته نگیرد (نبرد).