روستای عالم کلا لفور

معرفی روستای عالم کلا لفور

روستای عالم کلا لفور

معرفی روستای عالم کلا لفور

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چند ضرب المثل رایج در روستای عالم کلا لفور» ثبت شده است

مثل های مازندرانی

جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۹ ب.ظ

سِر چه دونِّه از وشنا چه گِذرنِه

معنی: آدم سیر چه می داند که بر فرد گرسنه چه می گذرد.

 کاربرد: آدم سیر چه می داند که بر فرد گرسنه چه می گذرد.

**********************************************************************************************

 سیر بَچیِّه ، وِنِه رَجْ دچیّه

 معنی: سیر چیده شده و جای پای هم مشخص است.

کاربرد: کاری انجام شده و اثرات آن نیز باقی است، در نتیجه نمی توان منکر شد.

************************************************************************************************

 نا نجیب رِ کد خدا ها کِردِنه اول شِه مار دار بَزو

 معنی: فرد نالایق را کدخدا کردند اولین نفری که بر دار زد، مادرش بود.

کاربرد: آدم پست، لیاقت پست و مقام بالایی را ندارد که در این صورت حتی به اطرافیان نزدیکش هم رحم نمی کند.

************************************************************************************************

خمیر که شِل بَیِّه ، لاک او پَس دِنِه 

 معنی: وقتی که خمیر شل شود جای خمیر انگار از خود آب پس می دهد.

کاربرد: خودش بدشانس از همه طرف انگار برایش کم شانسی می آید . یا معنی دیگری نیز دارد: وقتی کار از جایی خراب شد همه طرف بر ضد او نیز حرف می زنند.

************************************************************************************************  

کار دل دست کِنِّه چِش بَدیِّه حَظ کِنِّه

معنی: کار دل را باید دست انجام دهد تا چشم با دیدن آن لذت ببرد.

کاربرد: به دیگران دستور کاری را ندادن و خود، آن کار را انجام دادن و از آن لذت بردن.

۰ نظر ۲۶ شهریور ۹۵ ، ۱۴:۱۹

وِشنا رِه خِرِش نَوِنِه خوبه لِه رِ بالش نَوِنِه: آدم گرسنه اهمیتی به خورشت غذا نمی‌دهد و آدم خواب آلود اهمیتی به بالشت نمیدهد.(برای انجام کار بهانه نیاور)                        

 اسب پیغوم پِه جو نَخِرنِه: با پیام فرستادن برای اسب اسب جو نمی خورد.(کار خودت را باید خودت انجام دهی.)

بَپتِه خربزه نصیب شال بُونِه: خربزه رسیده نصیب شغال می شود(چیز خوبی نصیب کسی شده که لیاقتش را نداشته است.)

بینجِ وَر  وَرمِز او خِرنِه: کنار برنج، علف هم آب میخورد(کسی که با چسبانیدن خود به بزرگی برای خودش شهرتی به هم بزند و به این طریق امرار معاش کند.)

پلا احمدِشه فاتحه مَمّدِ: پلوی احمد را می خوری وبرای محمد فاتحه می خوانی!(از کسی که به تو نیکی کرد تشکر نمی کنی ولی از دیگری تشکر می کنی.)

۱ نظر ۱۹ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۲